درباره وبلاگ

دوستان گل سلام:

خیلی وقت بود که دوست داشتم یه وبلاگ بسازم که مطالب شخصی وچیزایی که دوس دارمو توش بنویسم اما تقریبا هیچ ایده ای به ذهنم نمیرسید درمورد ساخت وبلاگ اما همینجوری کشککی شروع کردیم به ساختش (کاش بقیه ی کارامونم همینجوری کشککی شروع میکردیم فقط شروع میکردیمممممممم) 

نارنجی مصمم میشود...

سلامممم روزهای خردادیتون بخیر وشادی اولین پست ماه خردادمم مبارکک البته قصد نداشتم پست بذارم مامانیم صدام کرد اما من طبق معمول از زیر کار در رفتم اومدم خوابیدم دیدم خوابم نمیاد عوضش پستم خیلی میاد گفتم ی پستی بذاریمم

واما...از فردا تصمیم گرفتم یه مقدار سبک زندگیمو عوض کنم مثلا صبا زود بیدار شم شبا زود بخوابم و... زمانمو به بطالت نگذرونم وای خیلی کار دارم اما نمیدونم چجوری باید واسشون برنامه ریزی کنم این جمعه هشتم خرداد هم که ازمون دانشگاه آزاد دارم البته بدون هیچ آمادگی ای هرچی ام که واسه دولتی خونده بودم یادم رفته عیبی نداره بی خیال ل ل ل ل

تصمیم گرفتم از اوایل تیرماه نم نم شروع کنم واسه ارشد سال بعد بخونم تا دوباره به درد امسال مواجه نشم البته همگام با درس خوندن باید واسه ازمون استخدامی هم آماده شم کلی نذر و نیاز کردم که شرایطش بهم بخوره و قبول شم شمام دعا کنیدتو این پست چقدر جدی بودم خودم خندم گرفت من و جدی بودن .......آخه یه مدتیه خیلی دارم واسه آیندم نقشه می کشم واسه اینه ک یه کم هنوز تو اون جو هستم البته میخوام تلاش کنم تو این جو بمونم بسه دیگه تنبلی بخدا شورشو در آوردم واله

سعی میکنم این روزا یک کم بیشتر آپ کنم تا روزایی که سرم شلوغهههههههه دیگه کم کاری نکرده باشم

عنصری به نام عشق

بعد از مدت ها تصمیم گرفتم ی پست آموزنده بذارم شاید به درد بعضیا بخوره اولش فکر کردم که چی میتونه برای خیلی ها آموزنده باشه و به اصطلاح به دردشون بخوره!!!که با توجه به مطالعات وتجربیاتم تصمیم گرفتم در مورد عشق بنویسم چون احساس میکنم همه ما تو زندگیمون بهش احتیاج داریم وهمه حداقل یکبار تو زندگیمون تجربه اش میکنیم ویا در آینده تجربش خواهیم کرد اما اینکه چی میشه دونفری که اولش عاشق همدیگه بودن بعد یک مدتی حس میکنن که اون احساس اولیه رو نسبت به هم ندارن یا اگرم دارن دیگه سعی میکنن بروز ندنوچرا بعضی ها میگن بین عشق ونفرت به اندازه یه تارمو فاصله است؟بریم ادامه تا بگم...
 

اومدم

عاغا یه مدت نبودیم حالا هم که اومدیم با حالی بسیارررررررررر گرفته آمده ایم راستشو بخواین جوابای ارشد دیشب اومد من طبق معمول تررررررر زدم شدم 549 رشته مدیریت اجرایی

البته حقمه این مامانم انقدر بهم گفت بچه برو بیشین درستو بخون اما من گوش نکردم اینم عواقبش بیااااا

قمپوزیون(قمپز در کردن)

وااااااااای کمک تقریبااا یک ماهه دیگه تا آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد مونده اما من هنوز ول معطلم وبه اصطلاح در عالم هپروت میسیرمواقعا خود نیز از دست خودمان کلافه شده ایم نمی دانیم بالاخره این شنبه هفته بعد کی میرسد که ما بتمرگیم و درسمان را بخوانیم